جدول جو
جدول جو

معنی چره دکتن - جستجوی لغت در جدول جو

چره دکتن
شیوع بیماری جذام، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پایین آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پررو شدن، وقیح شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت کردن، خزیدن، مشغول به کار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
در غلتیدن، به گوش رسیدن صدایی خفیف
فرهنگ گویش مازندرانی
سقوط کردن، سقوط از پرتگاه و صخره
فرهنگ گویش مازندرانی
نمایان شدن، بیرون آمدن از زیر پوشش
فرهنگ گویش مازندرانی
شایع شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نداشتن حق و حقوق، گرفتار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چف دکتن
فرهنگ گویش مازندرانی
برخاستن صدای خفیف و کنایه از: اتفاق افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بر وفق مراد بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
متورم شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آماسیدن، ورم کردن، از نظر افتادن، با کسی چپ افتادن و بد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پایین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ناکامی ممتد و طولانی شکارچی در شکار را منوط به شومی چله
فرهنگ گویش مازندرانی
۲معشوقی که بدون اجازه ی پدر و مادر به همراه عاشق روانه شود.، پس افتادن، لاغر شدن و به تحلیل رفتن، تنگ دست شدن، ظاهر شدن، نمایان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پافشاری، بهانه جویی
فرهنگ گویش مازندرانی
برانگیخته شدن، کسی را به یاد کسی آوردن و هوس دیدار را در
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سرهم شدن، به ردیف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آغاز حرکت در راهی نمودن، راه افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر رسیدن، ناخودآگاه وارد شدن، میان حرف دیگران پریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جذام گرفتن، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
موضوع با اهمیتی که هنگام گفتگوی معمولی و عادی طرح شود رازی
فرهنگ گویش مازندرانی
متورم شدن، ابتلا به بیماری ورم
فرهنگ گویش مازندرانی
تا خوردن، چروک شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
درگیری سگها، درگیری دو درنده
فرهنگ گویش مازندرانی
زمین گیر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پافشاری کردن، اصرار نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخیدن به دور خود گردیدن، جستجو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از کوه پایین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی